انتخابات یازدهم هم با تمام فراز و فرودهایش به پایان رسید. گرچه تمام نظر سنجی ها و گمانه زنی های کارشناسان به دو مرحله بودن انتخابات تاکید داشت ولی اعلام نتایج از خروجی ستاد انتخابات وزارت کشور حکایت دیگری را رقم زد. تاخیر در اعلام نتایج اولیه در نخستین ساعات بامداد روز 24 خرداد بخش عمده ای از طرفداران ائتلاف اصلاحات و میانه روها را که شب تا به صبح بیدار و منتظر بودنند تا خبری های خوشی را از ستاد انتخابات بشنوند ، نگران کرده بود . ولی انتظار همراه با استرس در ساعت 6 بامداد پایان یافت و آقای مصطفی محمد نجار به روی آنتن رفت . تا اولین نتایج شمارش آرا را به سمع مردم برساند. خواب آلودگی آقای وزیر و میلیون ها بینده مانع از آن نشد که خبر های اولیه پیروزی در میان امواج رادیویی و تلوزیونی به تمام جهان مخابره نشود. از 800 هزار آرای شمارش شده آقای حسن روحانی 400 هزار رای را به خود اختصاص داد . و این به آن معنا بود که ایشان 50 درصد آرا را کسب کرده و اگر شمارش آرا به همبن منوال پیش رود پیروز انتخابات در مرحله اول خواهد بود. این نوید اولین ساعات صبح را برای طرفداران تغییر دلنشین کرد . صرف صبحانه در فضای پیروزی اولین واکنش اصلاح طلبان و میانه رو ها بود. گرچه در طول روز اخبار شمارش آرا مثقال مثقال به روی خروجی محافل خبری خود نمایی میکرد، ولی سرانجام با اعلام نهایی نتایج شمارش آرا ، آقای حسن روحانی از مجموع 36704156 به اخذ 18613329 رای به عنوان یازدهمین منتخب مردم . درانتظار تحلیف خود. شب آسوده ای را به صبح می رساند.
اینکه دکتر خوش سیما باید در انتظار روزهای سخت کار و کوشش در قامت رئیس قوه مجریه باشد. روزها و شب هایی که با توجه به شرایط سخت اقتصادی و سیاسی کشور نه تنها آسان نیست بلکه بسیار دشوار می نماید. شاید بهترین توصیه به آقای دکتر در روزهای باقی مانده به آغاز نخستین دوره از ریاست جمهوری ایشان ، آن باشد که با ذهنی پاک شده از دانش سیاسی خود . تمامی اخبار ، حوادث و در کل همگی تاریخ 8 ساله حکومت اصلاحات را به دقت مطالعه کرده و سطر به سطر آن را بخاطر بسپارد. تا خدای ناکرده تجربه های تلخ روزهای سخت اصلاحات دوباره تکرار نشود. چنانچه فضای سیاسی قبل دوم خرداد 1376 را بدرستی مطالعه شود . در می یابیم مطالباتی که از لایه های پایین جامعه شروع شد و در دوم خرداد آن موج عظیم را به راه انداخت آنچنانکه بر کسی پوشیده نیست . با به روی کار آمدن آقای محمد خاتمی همه مشکلات را تمام شده فرض کرد و سر مست آنچنان سرود پیروزی سر داد که گوش رقبیب را آزرده کرد.
دولت اصلاحات با کوهی از مطالبات مردم چاره را درآن دید ، که با به کار گیری طیف اصلاح طلبان در کابینه و پست های اجرای و مدیریتی کلان کشور خواسته و مطالبات مردم را جامه عمل بپوشد. عدم استفاده از مدیران لایق جریان رقیب و همچنین عدم استفاده از مشورت های خیرخواهانه و پدر گونه عقلای اصولگرا و حتی حذف جریان معتدل ودر راس آنها جناب آقای هاشمی ، مشکلات عدیده ای را در طول 8 سال برای دولت اصلاحات رقم زد ، که بازگو کردن آن نه تنها باعث آزار ذهن خواننده می شود بلکه شهد شیرین پیروزی را در کام آنها تلخ میکند. اصلاح طلبان باید به این موضوع آگاه باشند که چه دلشان بخواهد ، چه دلشان نخواهد اصولگرایی بخش عمده ای از جریان سیاسی کشور است. تجربه 16 سال گذشته این حقیقت را به اثبات می رساند که هیچکدام از دو جریان فوق به تنهایی نمی توانند و یا رقبای خود نمی گذارند که کشور را بدرستی مدیریت کنند.
باید به این موضوع مهم توجه داشت ، چنانچه به هر دلیلی ( انتقام از رنج های 8 ساله و یا خود برتر بینی) بخواهیم بخش عظیمی از پتانسیل کشور را از اداره امور حذف کنیم ، نه تنها مردم را از ظرفیتهای مدیریتی مدیران لایق جریان رقیب محروم کرده ایم بلکه تجربه سنوات گذشته تکرار و با کارشکنی رقبای اصولگرا که هنوز لایه های نهان و پنهان قدرت را در ید خود دارند روبه رو خواهند شد . بنابراین دکتر روحانی باید این تذکر مهم را مد نظر داشته باشد، تا به یاری خداوند و پشتیبانی مردم شریف ایران ، دولتی ائتلافی از همه نیروهای دلسوز کشور را راهی مجلس کرده تا کشور رفته رفته از بحرانی که در حال حاضر گریبان آن را گرفته رهایی یابد.